صاينا خانمصاينا خانم، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

صاينا و یسنا تمام زندگیمون

عكساي چند روز گذشته

ديروز عصر يه سر به فروشگاه اتكا زديم و يه كم خريد كرديم كه به صاينا خانوم خيلي خوش گذشت چون كلي بازي كرد و موقع خريد هم تا تونست خرابكاري كرد و به هر چي كه ميرسيد دست ميزد و اونا رو بهم ميريخت ما هم از بس گفتيم صاينا دست نزن خسته شديم كه ديگه مجبور شديم بذاريمش به حال خودش وهر جا ميرفت پشت سرش ميرفتيم و وسايلي رو كه بهم ميريخت مرتب ميكرديم( عكس در ادامه مطلب )                                                  ...
23 خرداد 1391

نتلس (نترس !!! )

  به نام خدا                                                                                                                                                                                     ...
19 خرداد 1391

بابايي و بادكنك صاينا

مدتيه صاينا يه بادباك زرد گرفته دستش و مرتبا سراغ من مياد تا من ضمن باد كردن بادكنك با ادا هاي شيرين ايشان را بخندانم . البته شغل بنده در حال حاضر دلقك بازي نيست اما گاها پس از ورود به خانه و خوردن ناهار يا شام و در عين خستگي مي بايست با اداهايي كه بنده عمرا تا حالا انجام داده باشم نسبت به سرگرم كردن عليا حضرت بانو صاينا خانوم اقدامات لازم را به عمل آورده و خود نيز از چنين برنامه هاي سرگرم كننده اي فيض ببرم. ديشب كه با همكاران قرار سالن و فوتسال داشتيم مدتي صاينا و ماماني رو ترك كرديم و با دلي آرام و قلبي مطمئن رفتيم و دو ساعتي فوتبال بازي كرديم. اما وقتي برگشتيم خونه با بادكنك زرد صاينا خانوم مواجه شديم كه مرتبا اصرار داشت اونو باد كنيم . ...
12 خرداد 1391

شعر خواندن صاينا

براتون يه فايل از شعر خواندن صاينا كه ديشب با اصرار بابايي  اين كارو انجام ميداد  ميذارم . دانلود كنيد و بشنويد http://s3.picofile.com/file/7396420321/%D8%B4%D8%B9%D8%B1_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%86_%D8%B5%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%A7.mp3.html ...
11 خرداد 1391

يه گشتي تو مجتمع

واما عكساي ديروز صاينا كه با هزار زحمت ازش گرفتم نزديك غروب بود وهوا تاريك و صاينا هم حاضر نبود عكس بگيره وچند تا هم مال 2 هفته پيشه                                                                                      &nbs...
11 خرداد 1391

سفارش راضيه خانوم

به نام خدا                                                                                               راضيه خانوم پيشنهاد كرد عكساي صاينا رو به ترتيب سني بزنم تو وبلاگش منم قبول كردم ولي همه عكساش پيشم نيست بعضي از اونا چون با موبايل گرفته شده كيفيت خوبي نداره ازاين بابت عذر خواهي ميكنم انشا الله همه عكساش كه بدستم رسيد تكميلش ميكنم  (به ادامه مطلب مراجعه كنيد)       ...
10 خرداد 1391

بابايي و صاينا

سلام. علي رغم اينكه بابا خيلي حال و حوصله نوشتن و وبلاگ و پست و ازين جور حرفا نداره اما گفتم بد نيست از رابطه جالب صاينا و بابايي بنويسم شايد هر وقت تونست بخونه حداقل رابطشو با باباش بر اساس منافعش تنظيم نكنه . يه كم هم به بابا حق بده و دوستانه تر باهاش برخورد كنه. بگذريم . صاينا خانم تا كسي خونه نيست باباش هست با مامانش . حالا كدوم عزيزترن اوني كه بيشتر تحويلش مي گيره يعني مامان . باباي بيچاره هم كه صبح ساعت 5 ونيم از خواب بلند ميشه و مي ره سر كار و ساعت 3 بعدالظهر برميگرده و گاهي وقتا ساعت 5 بعدالظهر محلي از اعراب نداره چون اينقدر خسته است كه حوصله بازيهاي شاد و منگولي و شنگولي با صاينا خانوم نداره . به هر ترتيب وقتي مي خوام از در خونه ب...
8 خرداد 1391

يكي از روزهاي خوب صاينا

به نام خدا و سلامممممممممم !  ديروز به صاينا خيلي خوش گذشت آخه خاله فهيمه اومده بود پيشش صبح ساعت 4 ونيم خاله زنگ زد گفت رسيدم شيراز بابايي رفت دنبالش ساعت 5 و رب رسيدن خونه بابا صاينا رو صدا زد گفت خاله اومده بيدار شو وقتي خاله خودش صداش زد با همون چشماي خواب آلود بلند شد ونشست وقتي ديد خاله ش واقعا اومده شروع كرد به شيرين كاري .خاله فهيمه هم كه تازگيا صحبت كردنش و نديده بود كلي ذوق ميكرد .خاله زحمت كشيده بود و يه عروسك قورباغه براش گرفته بود كه صاينا بهش ميگه قولي قولي يا قولباغه خيلي هم دوسش داره .بعد از كلي بازي وسر وصدا بابايي ساعت 6 ونيم رفت سر كار منم صاينا رو به زور خوابوندم گريه ميكرد وميگفت خاله فريده ميخوام هنوز اسم خاله فهيم...
8 خرداد 1391

بدون عنوان

سلام. امروز اين وبلاگ را ساختم كه بتونم خاطرات و لحظات زيباي زندگي دختر كوچولوم صاينا رو براي هميشه ماندگار كنم . براي شروع یکي از عكسهاش را در وبلاگ ميذارم.(بابايي)(عکس در ادامه مطلب)البته تاريخ اين پست 4 خرداد بوده چون ويرايش شده به اين تاريخ ثبت شده صاينا مشغول تاب بازي در محوطه مجتمع شهيد مدرس شيراز     ...
7 خرداد 1391